10 اشتباه مخرب که هر مشاجره ای را بدتر می کند
تحقیقات نشان می دهد که داشتن ارتباط خوب روابط را ارتقاء می بخشد، همچنین صمیمیت، اعتماد و حمایت بین طرفین را نیز بیشتر می کند. عکس این مسئله نیز صادق است: ارتباط بد صمیمیت را از بین برده، عدم اعتماد و اطمینان ایجاد می کند و حتی موجب تحقیر و اهانت بین دو طرف می شود. در زیر به چند نمونه از رفتارها و الگوهای ارتباطی ضعیف، منفی و حتی مخرب اشاره می کنیم که هر دعوا و مرافعه ای را بدتر می کند.
1 ـ اجتناب از دعوا به طور کل:
به جای صحبت کردن درمورد مشکلات در یک جو آرام و توام با احترام برخی افراد سعی می کنند هیچ چیز درمورد مشکلات و دلیل ناراحتی خود به طرف مقابل نگویند و بعد آن را یکباره به صورت عصبانیتی وحشتناک بیرون می دهند. این به نظر راهی کم استرس تر می آید-که بخواهید به طور کل از بحث و مشاجره دوری کنید—اما معمولاً استرس بیشتری برای هر دو طرف ایجاد می کند چون با آن انفجار عصبانیت، تنش، خشم و مشاجره بیشتری بین دو نفر ایجاد خواهد شد. پس بهتر این است که به راحتی و با آرامش خاطر درمورد مشکلات خود با هم بحث کنید.
2 ـ حالت دفاعی گرفتن:
بعضی ها به جای اینکه گله و شکایت های طرف مقابل را با دیدی منتقدانه و با میل شخصی مورد توجه قرار دهند و نقطه نظرات او را درک کنند، سعی می کنند هرگونه اشتباه و خطای خود را انکار کنند و به هیچ طریق زیر بار نمی روند که ممکن است خودشان موجب بروز مشکل شده باشند. شاید به نظر برسد که انکار مسئولیت استرس را در کوتاه زمان کمتر می کند اما در طولانی مدت موجب بروز مشکلات بسیاری خواهد شد.
3 ـ تعمیم افراطی
بعضی ها وقتی اتفاقی می افتد که چندان به مذاقشان خوش نیست با عمومیت دادن آن مشکل را بیرون می دهند. هیچوقت جملات خود را با "تو همیشه...." یا "تو هیچوقت..." مثل "تو همیشه دیر میای خونه" یا "تو هیچوقت کارایی که من دوست دارم را انجام نمیدی" شروع نکنید. کمی مکث کنید، فکر کنید و ببینید آیا این جمله ها واقعاً صحت دارد. همچنین هیچوقت با پیش کشیدن مشکلات قدیمی سعی نکنید که مشاجره را بدتر کنید.
4 ـ حق داشتن
اگر بخواهید فکر کنید که برای هر کاری روش "درست" و روش "غلط" وجود دارد، و روش شما همیشه "درست" است، رابطه تان خراب خواهد شد. هرگز نخواهید که طرفتان هم مثل شما به قضایا نگاه کند و اگر دیدگاه آنها متفاوت بود، جنگ و جدال راه نیندازید. همیشه به دنبال مصالحه باشید و یادتان باشد که هیچوقت یک روش "درست" یا "غلط" محض وجود ندارد و ممکن است هر دو نقطه نظر کاملاً صحیح باشند.
5 ـ روانکاوی
بعضی ها به جای اینکه درمورد افکار و احساسات طرف مقابلشان سوال کنند، فکر می کنند که می دانند که طرفشان به چه چیز فکر میکند یا درمورد یک مسئله خاص چه احساسی دارد و معمولاً هم این تفسیرها منفی است. مثلاً وقتی طرفشان دیر سر قرار می آیند، پیش خودشان فکر می کنند که برای او اهمیت ندارند. این کار دشمنی و سوءتفاوم بین دو طرف ایجاد می کند.
6 ـ گوش ندادن
بعضی افراد حرف به جای اینکه خوب به حرفهای طرف مقابلشان گوش کنند و حرفهای او را درک کنند، موقعی که طرفشان مشغول صحبت کردن است، حرف او را قطع می کنند، چشمانشان را اینطرف و آنطرف می گردانند یا به آنچه خودشان می خواهند در جواب بگویند فکر می کنند. اینکار باعث می شود نتوانید به خوبی از نقطه نظرات طرف مقابلتان مطلع شوید. هیچوقت اهمیت گوش دادن به حرفهای همدیگر را دست کم نگیرید.
7 ـ تقصیر را گردن دیگری انداختن
بعضی افراد با انتقاد از طرف مقابل و مقصر دانستن او برای موقعیت حاضر با مشکل برخورد می کنند. هیچوقت ضعف های خود را قبول نمی کنند و به هر قیمتی که شده دربرابر آن ایستادگی می کنند چون فکر می کنند با قبول ضعف هایشان از اعتبارشان کم می شود. به جای این رفتارها باید سعی کنید هر دعوا و مشاجره را فرصتی بدانید برای بررسی منتقدانه وضعیت، ارزیابی نیازهای هر دو طرف و رسیدن به یک راه حل که به هر دو کمک کند.
8 ـ سعی در برنده شدن در دعوا
هدف از بحث بین دو نفر باید درک متقابل و رسیدن به توافق نظر یا راه حل باشد که نیازهای هر دو طرف در آن ملاحظه شود. اگر سعی دارید نشان دهید که طرف مقابلتان چه اشتباهاتی انجام داده است، احساسات او را دست کم بگیرید و محکم روی نظر خودتان بایستید، بدانید که مسیر اشتباهی را انتخاب کرده اید.
9 ـ حمله های شخصیتی
گاهی اوقات برخی افراد هر عمل منفی ازطرف مقابل را جدی گرفته و آن را نقص شخصیتی او قلمداد میکنند. مثلاً وقتی شوهری جوراب خود را اینطرف و آنطرف خانه می اندازد، زن آن را یک اشکال شخصیتی در او قلمداد کرده و برچسب تنبل بودن و بی ملاحظه بودن را به او می چسباند. این روش در هر دو طرف درک و احساس نادرست ایجاد می کند. یادتان باشد که درهر شرایطی برای شخصیت طرف مقابلتان احترام قائل باشید حتی اگر رفتاری از او را دوست نداشته باشید.
10 ـ توپ را به زمین مقابل شوت کردن
وقتی یک طرف می خواهد درمورد مشکلی در رابطه صحبت کند، طرف مقابل حالت دفاعی به خود می گیرد و از صحبت کردن یا حرف زدن با او طفره می رود. این نوعی بی احترامی به فرد مقابل است و در برخی موقعیت های خاص، حتی اهانت آمیز است و موجب شدت گرفتن مشکل هم می شود. اینکار نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه موجب جریحه دار کردن احساسات طرف مقابل و خراب شدن رابطه هم می شود. پس بهتر است که با احترام و علاقه به حرفهای طرف مقابل خود گوش کنید.
منبع:mobin.com
اصول تربیت کودکان
روان شناسی امروزثابت کرده است مهم ترین عامل موفقیت ها و شکست های انسان در چگونگی گذران دوره ی کودکی او نهفته است و این هم باید ما را برآن دارد که برای کودکان مان این دوره را آن گونه مهیا کنیم که آن ها را به سمت موفقیت سوق دهد نه شکست های پیاپی ، محبت –ثابت قدم بودن - الگو خوب بودن - قابل اعتماد بودن -حضور داشتن – خوش بین و صبور بودن –ایستادگی کردن خودپسند نبودن –فعال بودن – ساده گرفتن – سازگاری داشتن و همدلی بودن اصولی است که می تواند ما را به هدف برساند.
محبت بزرگ ترین نعمت خداوند ی است که پایه وبنیاد همه ی روابط واخلاقیات به آن وابسته است . هر چه شما بیشتر به اطرافیان محبت کنید،در عوض محبت بیشتری نیز دریافت خواهید کرد . این بهترین هدیه ای است که می توانید تقدیم فرزندتان کنید.
نظم قاعده ومحدودیت های مشخص ، ایجاد اعتماد می کند. این همان چیزی است که فرزندتان برای احساس امنیت وآرامش به آن نیاز دارد.
اگر می خواهید فرزندتان به کاری که شما دوست دارید گرایش پیدا کند شما خود الگویی برای آن رفتار باشید . فرزند شما به کسی نیاز داردتا ازاو سرمشق بگیرد.
دروغ نگویید وسعی کنید رفتارهای ساختگی از خود نشان ندهید . فرزندان باید خود واقعی شما را ببینند وبشناسند.
سعی کنید وقتی کودکتان به شما نیاز دارد کنار او باشید وبه خواسته های اورسیدگی کنید . نگذارید کار یا مسائل دیگر بین شما وفرزندتان فاصله بیندازد.
مسائل با نوع نگرش شما به آن ها تغییر می کنند . اگر مثبت گرا وبه آینده خوشبین باشید ، از زندگی لذت بیشتری خواهید برد.
آرام تر وهم گام با فرزندان تان جلو روید . زندگی به خودی خود سریع می گذرد ، پس چرا خودتان هم سعی می کنید سرعت آن را بیشتر کنید؟ و یادتان باشد ، تغییر زمان می برد.
استقامت از لزومات پیمودن این راه است.پس هیچ وقت دلسرد نشده ودست از کار نکشید،به خصوص در کمک کردن به فرزندان تان.
از لاک خود پسندی تان بیرون آیید وانرژیتان را صرف دیگران کنید وفرزندان تان را در این راه طولانی با خود همسفر کنید.
فقط یک جا ننشینید . اگر ایده خوبی دارید ، یا فکر می کنید کاری اشتباه است،دست به فعالیت بزنید. عمل کرد های شما به فرزندان تان نشان می دهد که تنها راه انجام کارها، اقدام به عمل کردن به آن هاست.
کودک شما برای خوشبخت بودن نیاز به چیزهای زیادی ندارد . در واقع ، هرجه کمتر باشد بهتر است . این کار باعث می شود او یاد بگیرد برای داشتن کوچک ترین وسیله اش هم قدر شناس و سپاسگذار باشد .
هرانسانی برای زندگی کردن نیاز به مجموعه ای از اصول و قوانین دارد که از طریق آن خوب را از بد تشخیص دهد . شما باید جایگاه اعتقادی تان را محکم کنید ، تا فرزندانتان هم فرصت پیروی ازشما را داشته باشد .
انعطاف پذیری امر بسیار مهمی در زندگی است . یاد گرفتن چیزهای تازه ، داشتن ایده های جدید و کشف دیدگاه های مختلف ، را باید تجربه کنید و به فرزندان تان نیز منتقل کنید .
فرای همه ی این مسائل ، یکی از مهم ترین فضیلت ها ی انسانی ، توانایی درک دیگران و فهمیدن احساسات آن ها است . همدلی پادزهری برای رفتارها ی خود پسندانه ،بی رحمانه و عاری از عاطفه و احساس است . و بهترین راهی که فرزندان مان می توانند این خصوصیت برجسته را بیاموزند ، از طریق همدلی کردن ما با آن است .
هر کاری که ما انجام می دهیم ، تاثیری مستقیم بر فرزندان مان و دنیای آن ها دارد . پس دست از بهانه تراشی و انداختن تقصیر بر گردن همدیگر برداریم و همه ی انرژ ی مان را صرف تربیت آن ها کنیم . موفق شدن آن ها درزندگی به این نیست که همیشه درمدرسه نمره بیست بگیرند ، یا تحصیلات دانشگاهی کنند یا در کار و تجارت موفق شوند . موفقیت آن ها ،نفس خوشبخت زندگی کردن دراین دنیای پر هرج و مرج و شلوغ است .
منبع: www.sohila.blogfa.com
روش ارتباط موثر با شوهر
برقراری ارتباط جزئی از زندگی روزمره است و همه ما دائما در حال تکرار این امر هستیم، اما دلیل اینکه نمی توانیم به طور مناسب با شوهر خود ارتباط برقرار کنیم چیست؟ شاید در آغاز زندگی مشترک همه چیز بر وفق مراد پیش رود، اما اگر شما قادر به برقراری ارتباط مؤثر نباشید، چیزی نخواهد گذشت که تعادل زندگی از بین میرود. اغلب خانم ها عادت دارند که تقصیر همه مسائل و مشکلات را به گردن همسرانشان بیندازند و اصلا اعتقادی ندارند که نقایص و عیوبی در وجود خودشان نیز هست که باید رفع شود.
بر اساس کتاب "قبل از اینکه خیلی دیر شود، دل همسر خود را بدست آورید" نوشته " گری سمالی" 5 مورد وجود دارد که مانع ایجاد ارتباط سالم بین شما و شوهرتان میشود.
1 ـ گوشزد کردن تمام مشکلات هنگامیکه از کار برمیگردد
آقایون به اندازه کافی در شغل خود با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند که باید تمام آنها را حل و فصل نمایند و دوست ندارند زمانیکه به منزل باز می گردند باز هم با مشکلات دیگری مواجه شوند. انسان ها به طور غریزی زمانیکه با مسائلی که در حد توانشان نیست برخورد می کنند، یکی از این دو راه را انتخاب می کنند: یا دعوا یا فرار؛ به همین دلیل زمانیکه شما همسرتان را با کوهی از مشکلات گلوله باران می کنید او هم در مقابل یکی از دو راه ذکر شده را انتخاب می کند. اگر در دعوا با شما شکست بخورد، راه دوم را انتخاب کرده و از برقراری ارتباط سالم با شما می گریزد.
2 ـ پر حرفی
بیشتر اوقات خانم ها در مورد مشکلات خود شروع به پر حرفی می کنند. زمانیکه میتوان بازگو کردن آنها را در چند جمله خلاصه کرد، دیگر نیازی نیست که شروع به داستانسرایی کنید. بیشتر خانم ها پر حرف هستند و بحث را خیلی بیشتر از آن چیزی که نیاز است، به درازا می کشانند. بهتر است زمانی که می خواهید با همسر خود در مورد کارهای خانه و مسائل مربوط به زندگی مشترکتان صحبت کنید، گفتگوی کوتاه و شیرینی داشته باشید تا بتوانید بهترین نتیجه را دریافت کنید. همچنین اگر بتوانید بر روی نقاط مثبت خود و همسرتان تمرکز کنید بیشتر پیشرفت می کنید و بسیاری از مشکلات به خودی خود رفع خواهند شد. نباید در موقع بروز مشکلات فقط در مورد ازدواجتان صحبت کنید. راه حل دیگر این است که بیشتر گوش کنید تا اینکه بخواهید صحبت کنید. یکی از بزرگان می گوید: "همه باید آماده گوش کردن باشند، نشان دهند که قصد صحبت کردن دارند و به ندرت عصبانی شوند."
3 ـ هرج و مرج در دعواها
به همه ما آموزش داده اند که دعوا باید عادلانه باشد. اما به راستی معنای واقعی این جمله چیست؟ بر اساس اظهارات سمالی 14 قانون برای "دعوا کردن" وجود دارد که باید در هر رابطه ای رعایت شود:
1 ـ پیش از هر چیز مشکل به وجود آمده را روشن کنید.
2 ـ فقط بر روی همان مشکل تمرکز کنید.
3 ـ سعی کنید با هم ارتباط فیزیکی ملایمی را برقرار کنید؛ مثلا دست های یکدیگر را بگیرید.
4 ـ از طعنه زدن به یکدیگر خودداری کنید.
5 ـ از جملاتی که در آنها "تو" وجود دارد، خودداری کنید.
6 ـ از "عبارات هیستریک" که مبالغه آمیز و تعمیم دهنده هستند، استفاده نکنید.
7 ـ پیش از اینکه به ادامه بحث بپردازید، باید هر گونه احساس ناراحتی و کینه را در طرف مقابل از بین ببرید.
8 ـ بر روی اشتباهات گذشته فرد مقابل دست نگذارید.
9 ـ عکس العمل های تند از خود نشان ندهید و از عباراتی نظیر "من دیگه نمی تونم ادامه بدهم" و یا " تو داری منو به کشتن میدی" استفاده نکنید.
10 ـ در مقابل او از استراتژی سکوت استفاده نکنید.
11 ـ بحث و مشاجرات خود را در یک مکان کاملا خصوصی انجام دهید.
12 ـ برداشت شخصی خود از گفته های طرف مقابل را برای خودتان یک مرتبه دیگر تکرار کنید.
13 ـ مشکلات خود را با راه حل برنده-برنده حل نمایید.
14 ـ برای همسر خود ارزش و احترام قائل باشید.
رعایت این قوانین مشکلات شما را به حداقل رسانده و به شما و همسرتان کمک می کند تا بر سر مشکلات به توافق دست پیدا کنید.
4 ـ سرزنش کردن
سرزنش کردن شریک زندگی تنها به این معناست که شما قصد دارید احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا کنید. این کار در حین بحث و مشاجره های خانوادگی به هیچ وجه صحیح نمی باشد. مسئولیت تمام کارهای خود را به عهده بگیرید و اشتباهات خود را به گردن دیگران نیندازید. زمان صحبت کردن با همسر خود از کلمات مناسب استفاده کرده و به او احترام بگذارید تا مجال برقراری ارتباط صحیح را پیدا کنید.
5 ـ استفاده از عبارات ناسزا
عبارات ناسزا می تواند شامل هر چیزی که همسرتان را حقیر می کند از جمله کلمات تند و رکیک باشد. زمانی که ما عصبانی می شویم دوست داریم مشکلات خود را با هر کسی که در نزدیکیمان است در میان بگذاریم، حال او چه یکی از اقوام باشد چه یک دوست. در این وضعیت سعی کنید همسر خود را در پیش روی دیگران کوچک نکنید و از جنبه های منفی او صحبت نکنید. این کار سبب می شود تا فاصله میان شما دو نفر بیشتر شود. باید تنها از نقاط قوت همسر خود در مقابل دیگران حرف بزنید و اگر هم نمی توانید، بهتر است که اصلا در مورد او هیچ حرفی نزنید.
تا این جا به نکاتی اشاره داشتیم که شما باید در زندگی مشترک خود از انجامشان خودداری کنید. در این قسمت سمالی به ما چند نکته یاد می دهد که استفاده آنها در زندگی مشترک سودمند خواهد بود. این موارد عبارتند از : "گوش کردن، درک کردن، ارزش قائل شدن، و واکنش درست نشان دادن"
گوش کردن: با این کار شما به همسر خود ثابت می کنید که حرف هایش برای شما ارزشمند و مهم هستند.
درک کردن: با این کار شما گفته های او را برای خود مجددا تجزیه تحلیل می کنید تا هیچ گونه سوء تفاهمی پیش نیاید.
ارزش قائل شدن: شما دو نفر منظور اصلی خود را برای یکدیگر توضح می دهید تا هیچ گونه برداشت غلطی ایجاد نشود.
واکنش صحیح: با نوعی ارزش و احترام خاص به درک متقابل او پاسخ می دهید.
نکات ذکر شده چندان زیاد نبودند و شما می توانید به راحتی از آنها بهره بگیرید. سعی کنید همین حالا طرز برخورد خود با همسرتان را تغییر دهید. منتظر نباشید تا از او حرکتی سر بزند، برای اینکه شاید او به درستی نداند که باید از کجا شروع کنید. فقط تا آن جا که می توانید، سعی کنید تا به بهترین نحو با او ارتباط بر قرار کنید. یاد گرفتن این کار تنها در طول زمان دارازی امکان پذیر خواهد شد.
منبع: http://examp3.com
www.persiancod.com
مردان،بی احساس های احساساتی
چرا مردها نباید گریه کنند؟!
تحقیقات جدید نشان میدهد که زندگی احساسی مردان هم به اندازه زنان پیچیده و غنی است اما در اغلب موارد این امر از مردان و هم چنین از زنان پوشیده باقی میماند.
با این که احساسات همیشه از خصوصیات زنانه به شمار میرود ، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتی میشوند و تجربیات عاطفی مشابهی را توصیف میکنند. در یک بررسی در رابطه با هوش عاطفی 500 هزار فرد بالغ ، ثابت شد که هوش عاطفی مردان به اندازه زنان است. مطالعاتی که بر روی زوجها صورت گرفته نشان میدهد که مردان هم به اندازه زنان با میزان استرس همسرشان هماهنگاند و به همان اندازه قادر به حمایت از آنها هستند.
مردان و زنان آه میکشند ، گریه میکنند ، شادی میکنند ، خشمگین میشوند و داد و فریاد راه میاندازند ، اما شیوه پردازش و ابراز احساسات در آنها متفاوت است.
دکتر کلمن، روانشناس و نویسنده میگوید: « احساسات در زندگی مردان در پشت سر و در زندگی زنان در پیش رو قرار دارند.» هورمون تستوسترون بر احساسات مردان تاثیر میگذارد و باعث میشود آنها بیشتر به طبقهبندی و تفکر منطقی بپردازند. به نظر میرسد زنان طبیعتاً با عواطف خود بیشتر در تماس هستند ، در حالی که مردان باید روی این قضیه کار کنند و اگر این کار را بکنند شرایط کاملا برابر میشود. آنها دارای روابط شادتر و زندگی سعادتمندانهتری خواهند بود.
چرا بسیاری از مردان از نظر احساسی ضعیف هستند؟ خوب این تقصیر مغزمردانه است. دکتر دیوید پاول، رییس مرکز بینالمللی مطالعات سلامت میگوید: « سیمکشی مغز مردان متفاوت است.» او توضیح میدهد که ارتباط بین نیمکره چپ مغز، جایگاه منطق، و نیمکره راست مغز، محل عواطف و احساسات، در زنان قویتر است: «ارتباط بین دو نیمکره در زنان شبیه یک بزرگراه است، بنابراین میتوانند به راحتی بین دو نیمکره حرکت کنند. اما در مردان این ارتباط مانند یک کوره راه باریک است که باعث میشود دسترسی به احساسات برای ما مردها چندان آسان نباشد.»
این میتواند توضیحی برای نتایج 125 مورد مطالعه در فرهنگهای مختلف باشد: در این بررسیها مشاهده شد که مردها و پسرها همواره در تفسیر پیامهای غیرکلامی نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا دقت کمتری دارند.
همچنین واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیف تر است و زودتر هم آنها را فراموش می کنند. در آزمایشی که در دانشگاه استانفورد انجام گرفت، عکسهایی از صحنههای تکاندهنده یا ناراحتکننده باعث تحریک بخش گستردهتری در مغز زنان شد. پس از سه هفته، زنان در مقایسه با مردان جزییات بیشتری از این تصاویر را به خاطر داشتند. به همین صورت محققان گمان میکنند که یک زن ممکن است به خاطر بگو مگو یا بیاعتتنایی کوچکی که شوهرش مدتهاست فراموش کرده همچنان ناراحت و عصبانی باشد.
پسرها در سن یک سالگی در مقایسه با دختران ارتباط چشمی کمتری برقرار میکنند و به اشیای متحرک مثل ماشین توجه بیشتری نشان میدهند تا چهره انسانها. هم پدرها و هم مادرها با پسرانشان کمتر در مورد عواطف و احساسات صحبت میکنند (به جز خشم)، و دایره لغات ذهن پسرها شامل تعداد کمتری از واژههای مربوط به احساسات میشود.
در زمین بازی اگر نه در خانه پسرها یاد میگیرند که جلوی اشکشان را بگیرند و ترسی از خود نشان ندهند. چهره آنها، که زمانی به اندازه دختران نشان دهنده احساسشان بود، با رسیدن به سنین دبستان جدی تر میشود.
در سنین بزرگسالی مردان از کلمات کمتری استفاده میکنند و صحبت کردن را حداقل در جمع ابزاری برای بالا بردن موقعیت خود میدانند، برعکس خانمها که برای نزدیکی به دیگران با آنها وارد صحبت میشوند. مردان حتی هنگام صحبت با دوستانشان هم در حال تبادل اطلاعات در مورد خرید ، ورزش، ماشین یا کامپیوتر هستند.
چرا مردان منفجر میشوند؟
اگر چه زنان هم به اندازه مردان عصبانی میشوند ، اما خشم همچنان یک ویژگی مردانه به حساب میآید. دکتر کنث دیلیو کریستین، روانشناس و نویسنده میگوید: «خشم به این علت به وجود میآید که شخص به علت سرکوب کردن احساسات خودش دچار سرخوردگی شدید میشود با این وجود این کاری است که مردان انجام میدهند، چون میترسند که اگر کمی به احساساتشان بها بدهند دیگر کنترل آن از دستشان خارج میشود. اگر شما همه ابعاد وجودتان را رشد ندهید اگر یاد نگرفته باشید که چهطور با احساساتتان کنار بیایید، تبدیل به سایهای میشوید که فقط بخش کوچکی از شخصیتتان را نشان میدهد و طولی نمیکشد که این بنای سستی که از خود ساختهاید فرو میریزد.»
برای آنکه احساسات بیشتر در زندگی آقایان وارد شود ، رعایت این نکات توصیه می گردد:
آقایان اینها را امتحان کنید!
«مردانی که بیش از همه احساساتشان را پنهان میکنند احتمالا حساسترین مردها هستند!»
با این حال شما آقایان میتوانید بدون گریه و زاری راه انداختن، احساساتتان را ابراز کنید.
خوب، چرا شروع نمیکنید:
یک خروجی خلاقانه برای خودتان ایجاد کنید.
سرگرمیهایی مثل نقاشی یا هر هنر مورد علاقه تان ، میتواند ابزار خوبی برای غلبه احساسات یک مرد باشد. یادتان باشد که بسیاری از آثار برجسته هنری و ادبی جهان توسط جنسی خلق شدهاند که گفته میشود احساس ندارد!
استرس و خشم خود را از طریق ورزش تخلیه کنید.
وستوور میگوید: « وقتی به جایی میرسید که فقط میخواهید سرتان را به دیوار بکویید ، یک وقفه 10دقیقهای برای آرام کردن شما کافی است.»
می توانید مواقعی که دچار احساسات شدید میشوید ، جایی پیدا کنید و روی زمین شروع به شنا زدن کنید.
سعی کنید « یک کمی » از احساساتتان را بروز دهید.
کلمن پیشنهاد میکند: این روش را با احساساتی آغازکنید که میتوانید کنترلشان کنید ، یک گوش شنوا پیدا کنید و از عبارت « یک کمی» استفاده کنید گفتن اینکه «یک کمی» ناراحتید یا «یک کمی» میترسید ، بیخطرتر از این به نظر میرسد که بخواهید آسیبپذیری خود را کاملا بیان کنید.
وقتی به جایی میرسید که فقط میخواهید سرتان را به دیوار بکویید ، یک وقفه 10دقیقهای برای آرام کردن شما کافی است.
به سمت ناراحتیهایتان بروید.
بهجای اینکه از احساساتی که نمیدانید چهطور با آنها کنار بیایید اجتناب کنید ، بیشتر به آنها بپردازید. شما به زمان و تلاش نیاز دارید تا یاد بگیرید چگونه احساساتتان را کنترل کنید ، چرا که باید مغزتان دوباره آموزش ببیند. اما نگران نباشید، به مرور زمان این کار برایتان آسانتر میشود.
خانمها ، حواستان باشد!
در اینجا روشهایی وجود دارد که شما خانمها میتوانید از آنها استفاده کنید تا همسرتان بتواند با احساساتش راحتتر برخورد کند.
برای صحبت کردن در کنار همسرتان باشید تا او احساس کند در کنار اوهستید نه در مقابلش.
روانشناسان معتقدند وقتی رودر روی یک مرد قرار میگیرید باعث میشوید او احساس رقابت یا مقابله کند ،به جای اینکه از آن سوی میز به او خیره شوید ، در یک سمت در کنار شوهرتان بنشینید.
با هم به یک فعالیت فیزیکی بپردازید.
وقتی با شوهرتان پیادهروی میکنید ، سد دفاعی او شکسته میشود. بگذارید موضوع صحبت خود به خود پیش بیاید هرگز یک مرد را مجبور نکنید در مورد چیزی حرف بزند.
هرگز یک مرد را برای حرف زدن راجع به یک روز بد تحت فشار قرار ندهید.
اگر مرد شما روزی طاقتفرسا را پشت سر گذاشته، شاید بخواهد از رنج و ناراحتی آن رها باشد. چه فایدهای دارد که تمام شب را در احساس بدبختی بگذرانید وقتی این کار گرهای از کارتان را باز نمیکند؟
نشان دهید ، فقط حرف نزنید.
صحبت کردن شاید برای یک زن محبوبترین شکل عشق ورزیدن باشد ، اما مردان رابطه زناشویی را نوعی وسیله برقراری ارتباط میدانند. مردان بخش عظیمی از احساسات خود را به صورت فیزیکی ابراز میکنند. به جای اینکه مرد را مجبور کنید احساسش را در قالب کلمات ترجمه کند ، به زبان خودش صحبت کنید.
بگذارید مردتان بداند که به چه نوع حمایت عاطفی نیاز دارید.
مردان نیز مانند زنان میتوانند از لحاظ عاطفی نسبت به همسرشان حساس و حمایتگر باشند ، اما اغلب وقت آنها کفایت نمیکند. مردان به این مسایل بیتوجه نیستند ، اما شما خانمها باید به آنها فرصت دهید تا بدانند چه میخواهید و در چه زمانی به آن نیاز دارید.
از همسرتان نظرخواهی کنید.
در یک روز آرام از شوهرتان بپرسید: آیا من تا به حال کاری کردهام که فکر کنی دیگر مثل روزهای اول به تو احترام نمیگذارم و تحسینت نمیکنم؟ به او بگویید که چقدر از داشتن او خوشحالید و اینکه متاسف هستید که در اغلب موارد نمیگذارید او این را بداند. اینجاست که همسرتان دهانش باز میماند!!
منبع:آیین همسر داری - مجله شادکامی
10 فرمان برای فیصله دعوا
1 ـ خودتان را جای همسرتان بگذارید:
وسط داد و بیداد هایی که می کنید،
یک لحظه خودتان را جای همسرتان بگذارید
و سعی کنید تا جایی که می توانید مشکلاتش، استرس هایی که دارد
و احساسات فعلی اش را درک کنید.
2 ـ باورهای غیر واقع بینانه را تغییر دهید:
یک دعوا یعنی خراب کردن هر چی تا حالا ساخته ایم.
همسرم باید همیشه مرا بفهمد چون همسرم است دیگر.
همسرم هیچ وقت خودش را عوض نمی کند.
نیازهای همسرم، زمین تا آسمان با نیازهای من فرق می کندو...
این باورها ممکن است با قیافه ای حق به جانب ته ذهن شما نشسته باشند.
کاری نداریم که کی و ازکجا آمده اند توی ذهن شما؛
ولی حاصلش این است که اگر تغییرشان ندهید،
به قول لازاروس این فکر های سمی می تواند شما را دیوانه کند
واقعیت این است که
همیشه و در همه ی روابط زناشویی، اختلاف هایی پیش می آید.
همسران نمی توانند همیشه ذهن طرف مقابلشان را بخوانند.
همه تا حدی تغییرپذیرند
و «افرادی که دو طرف یک رابطه طولانی مدت قرار می گیرند، معمولا نیاز های مشابه هم دارند».
3 ـ دعوا را به شخصیت همسرتان ربط ندهید:
اگر بعد از دعوا فکر کنید که
دعوا به این خاطر بوده که همسرتان اصولا خودخواه است،
دیگر جایی برای صلح نمی ماند.
شخصیت دعوایی ممکن است وجود داشته باشد
اما غالبا رفتار همسران موقع دعوا تحت تاثیر موقعیت است.
اگر بیشتر تامل کنید می بینید که
همسرتان همیشه این طور عمل نمی کند
و با اینکه رفتارش خوب نبوده اما می دانید که به شما علاقه مند است.
4 ـ دعوا را به قسمت های عمیق رابطه نکشانید:
اگر همیشه توی دعوایتان به اصطلاح «رو» دعوا کنید،
در عمق همیشه یک وفاداری همیشگی پنهان وجود خواهد داشت.
دعوایتان را به این جاها ربط ندهید.
5 ـ احساسات تان را با صراحت بیان کنید:
به جای اینکه بگویید «حس سینما رفتن داری؟
، بگویید «دوست دارم برم سینما.
به جای اینکه از جملات تو من را... ،
از جملات «من احساس می کنم...» استفاده کنید..
6 ـ درباره همسرتان کلی گویی نکنید:
اینکه بگویید «تو آدم بی ملاحظه ای هستی» چیزی را عوض نمی کند.
دقیقا به همسرتان بگویید که چه چیزی باید در رفتارش تغییر کند.
7 ـ جایگزین بگذارید:
اینکه داد و بیداد کنید که
از رنگ های صورتی و قهوه ای و آبی و زرشکی
برای پرده خانه خوشتان نمی آید،
چیزی را درست نمی کند؛
به جای اینها البته اگر رنگی باقی مانده بود بگویید
از کدام رنگ خوشتان می آید.
8 ـ خوب گوش کنید:
بله، خوب گوش نمی دهید !
به قول قدما با گوش دل حرف های طرف مقابل را نمی شنوید.
تا همسرتان حرف می زند در مقابلش توی ذهنتان یک جمله آماده می کنید.
اینکه نشد گوش دادن !
فیدبک بدهید ببینید اصلا آن جوری که شما فهمیده اید، همسرتان حرف زده است یا نه.
9 ـ ببخشید:
بعضی وقت ها واقعا همسرتان مقصر بوده و اشتباه کرده است.
شما بهتر است در این مواقع، لذت توفیق اجباری بخشش را بچشید.
10 ـ تمرین «روزهای صمیمانه» را انجام دهید:
شاید به نظرتان خنده دار باشد .
اما گاهی چاره ای جز این نمی ماند که یک تمرین مکانیکی انجام دهید.
می توانید یک تعداد روز متوالی را مشخص کنید
و در این روزها توافق کنید که هر روز حداقل 5 مورد از فهرست
کارهایی که همسرتان می خواهد را انجام دهید.
البته او هم باید متقابلا کارهایی که شما می خواهید را انجام دهد.
این کارها اول باید امری باشند؛ یعنی طرف را از کاری نهی نکنند،
دوم باید عملیاتی باشند؛
سوم آن قدر کوچک باشند که بتوان هر روز انجامشان داد
و چهارم مربوط به دعوای اخیر نباشند.
باور کنید این تمرین ها معجزه می کند.
امتحانش ضرر که نداره ، داره ؟؟
منبع: www.daneshrangarang.com
امان از مردان بدبین!
بعضی مردها به بیماری بدگمانی و سوءظن مبتلا هستند. بیجهت نسبتبه همسرانشان بدبین هستند و درباره آناناحتمال خیانت می دهند.
هر مردی که بدین بیماری خانمان سوز مبتلا شد زندگی را به خودش و خانوادهاش تلخ می کند. ایراد و بهانهجویی می کند.نسبتبه اعمال وحرکات همسرش به نظر بدبینی نگاه می کند و مانند سایه او را تعقیب می نماید.چون سوءظن دارد ، از در و دیوار شاهد و قرینه پیدا می کند.
خانوادهای که به مرض بدگمانی مبتلا شوند ، آسایش وخوشی ندارند.آب خوش از گلوی هیچ کدامشان پایین نمیرود. مرد همانند یک پلیس مخفی دائما از اعمال و حرکات همسرش مراقبت می نماید. زنبیچاره هم ناچار است همانند یک متهم بیگناه همواره در شکنجه و عذابروحی و در حال محدودیت و تحت نظر زندگی کند.بنیاد چنین خانوادهایهمواره در معرض خطر قرار دارد .
مرد باید تعصبهای غلط و توهمات بیجا را از خویش دور گرداند وبر طبق موازین عقل و وجدان رفتار کند. نسبتخیانتبه کسی دادنموضوع بسیار دشوار و پر مسؤولیتی است.تا موضوع خیانتبا دلیل وشاهد قطعی به اثبات نرسد نمیتوان کسی را متهم کرد.
خداوند متعال درقرآن میفرماید:
ای کسانی که ایمان آوردهاید از بسیاری از گمانهای بداجتناب کنید زیرا بعضی گمانها گناه است (1) .
خانوادهای که به مرض بدگمانی مبتلا شوند ، آسایش وخوشی ندارند.آب خوش از گلوی هیچ کدامشان پایین نمیرود.مرد همانند یک پلیس مخفی دائما از اعمال و حرکات همسرش مراقبت می نماید. زن بیچاره هم ناچار است همانند یک متهم بیگناه همواره در شکنجه و عذابروحی و در حال محدودیت و تحت نظر زندگی کند . بنیاد چنین خانوادهایهمواره در معرض خطر قرار دارد .
آقای محترم !
همسر شما اگر از مردی تعریف کرد دلیل آن نمیشود که به او دلبسته است.
اگر کمتر از سابق اظهار محبت می کند دلیل آن نیست که نسبت به دیگری دلبسته است.شاید از شوهرش دلخوری داشته باشد.
شاید غم وغصهای به دل داشته باشد ، شاید بیمار باشد.شاید در اثر بیتوجهی و عدماظهار محبت شوهرش، نسبتبه زندگی دلسرد شده باشد.
آقای محترم!
دست از سوءظن بردار.مانند یک قاضی با انصاف در محکمه داوری بنشین و ادله و شواهد احیانا خیانت همسرت را با دقت و انصاف بررسی کن و مقدار دلالت آنها رابسنج و ببین آیا قطعی هستند یا ظنی یا احتمالی؟
من نمی گویم بیغیرت باش بلکه می گویم:
به هر دلیلی بهمقدار دلالتش ترتیب اثر بده نه زیادتر.چرا برای بعضی توهمات بیجا و شواهد پوچ زندگی را به خودت و خانوادهات تنگ می کنی؟ اگر کسی باهمین قبیل شواهد خیالی خودت را متهم سازد چه حالی پیدا می کنی؟ چراانصاف و وجدان نداری؟
مواظبباش در غیر موضع غیرت، غیرت به خرج ندهی.زیرا این عمل افراد صحیحرا به سوی فساد و افراد پاکدامن را به جانب گناه متمایل خواهد ساخت .
چرا آبروی خودت و همسرت را میریزی؟
حضرت علی علیه السلام به فرزندش امام حسن فرمود: مواظب باش در غیر موضع غیرت، غیرت به خرج ندهی. زیرا این عمل افراد صحیحرا به سوی فساد و افراد پاکدامن را به جانب گناه متمایل خواهد ساخت (2) .
اگر نسبتبه همسرت بدبین هستی مطلب را با هر کس در میاننگذار زیرا ممکن است در اثر دشمنی یا نادانی یا تظاهر به خیرخواهی،بدون دقت و بررسی،عقیده ی تو را تایید نمایند بلکه شواهد بیاساس دیگریرا بدان بیفزایند و سوءظنت را به مرحله یقین برسانند و بدین وسیله دنیا وآخرتت را تباه سازند.
اگر خواستی از راهنماییهای دیگران استفاده کنی بادوستان عاقل و با تجربه و خیرخواه و عاقبتاندیش مشورت کن.بهتر ازهمه این که نسبتبه هر یک از اعمال و رفتار همسرت بدبین هستی مطلب را با صراحت با خودش در میان بگذار و توضیح بخواه.لیکن منظورتاین نباشد که مطلب را به اثبات برسانی.
پی نوشت :
1-سوره حجرات آیه 12.
2-بحار جلد 103 ص 252
تفاوت افسردگی در زنان و مردان
پیشینیان،” افسرده جانی “ را یک مرض زنانه می پنداشته . ممکن است این باور دیرین ، برخی مردم را از تشخیص نشانه ها و انتخاب روش درمانی مناسب باز دارد.
در واقع، افسرده دلی، هر دو جنس زن و مرد را مبتلا می سازد، پیوندها را می گسلد و مانع کار و فعالیت های روزانه آن ها می شود. علایم شوریده حالی در آنان همسان است، و به طرز متفاوتی بیان می شود.
شایع ترین نشانه های افسرده دلی عبارتند از:
اعتماد به نفس اندک،
اندیشه ی خودکشی،
بی میلی به تلاش های معمولاً دلپذیر،
خستگی،
تغییر اشتها،
آشفتگی خواب،
بی احساسی و مشکلات جنسی مشتمل بر کاهش تمایل به آن.
بنا به دلایل متعدد، معمولاً علامت های افسردگی مردها را نمی توان باز شناخت. مردان ناراحتی های خویش را انکار می کنند، زیرا تصور همگان بر این است که اینان جنس قوی تری هستند.
بیان احساس، عمدتاً جزء خصلت زنان شمرده می شود. در نتیجه مردان به جای این که نشانه های وابسته به هیجانات را بر زبان جاری سازند، به احتمال زیاد از علایم جسمی افسردگی شان، هم چون احساس خستگی سخن می رانند. افسرده حالی در تمایل جنسی و عمل کرد آن اثر می نهد. مردها غالباً نمی خواهند کاستی های قوای جنسی خود را بپذیرند و به اشتباه حس می کنند که اشکالات موجود از این بابت، به جنسیت آنان بستگی د ارد، به خصوص زمانی که با یک اختلال پزشکی رو به رو می شوند.
نشانه های آشکار افسردگی زنانه را بهتر از افسردگی مردانه می توان دریافت، مردها کمتر علامت های ویژه ی دل افسردگی همانند گریه، اندوه باری و بی میلی به کارهای دلنشین قبلی را بیان داشته، یا به طور زبانی افکار مربوط به خودکشی را به گوش مخاطب می رسانند. در عوض مردها به احتمال زیاد احساسات شان را پنهان می کنند، لکن ممکن است تحریک پذیرتر و پرخاشگرتر باشند.
بنابه همین دلایل، بسیاری از مردان و نیز پزشکان و سایر کارشناسان و مراقبان بهداشت از تشخیص بیماری افسردگی درمی مانند. برخی از متخصصان بهداشت روانی نظر بر این دارند که اگر نشانه های افسرده تنی گسترش می یافت و شامل خشم، سرزنش و ناسزاگری می شد، امکان تشخیص افسردگی مردان میسر می شد .
افسرده حالی مردها، پیامدهای فراوانی دارد. براساس گزارش مرکز پیشگیری و مهار بیماری ها، سی دی سی ـ واقع احتمال خودکشی مردان آمریکایی چهار برابر بیش از زنان این سرزمین است.این آمار تکان دهنده حکایت از آن دارد که 80% کسانی که به این عمل مبادرت می ورزند، مردان هستند. هرچند شمار زنانی که در این وادی گام می نهند کم نیست، ولی بیشتر مردها هستند که به این وسیله به زندگی شان پایان می دهند. شاید علت این باشد که مردان برای پرداختن به چنین عملی، به شیوه های خطرناک دست می زنند یعنی مثلاً به جای مصرف زیاده تر از حد دارو ، به کاربرد سلاح متوسل می شوند.
و اما چرا افسردگی مردان متفاوت است؟
آگاهی از طرز پرورش و رفتار مردها در جامعه، در تشخیص و مداوای افسردگی شان اهمیت به سزایی دارد. پریشان حالی اینان اغلب از انتظارات فرهنگی شان سرچشمه می گیرد. همه می پندارند که مردان کامیاب اند. آن ها باید جلوی هیجانات خود را بگیرند و تحت نظر باشند. این گونه فرهنگ قادر است برخی از علایم واقعی افسردگی را پنهان ساخته و در عوض پرخاشگری و خشم را (که رفتار پسندیده تر به نظر می آید) پیشه کنند.
افزون بر این، معمولاً برای مردها، از عهده ی نشانه های افسردگی برآمدن، طاقت فرساست. ایشان ترجیح می دهند که با علایمی از این دست، مردانه برخورد کنند. این نگرش، هنوز بر بسیاری از نهادهای مرد سالار نظیر ارتش و ورزش حکم فرماست. در محیط های ارتشی و ورزشی به مردها می آموزند که سختی و پایداری به مفهوم برتافتن و کنار آمدن با درد جسمی بوده و تسلیم پریشانی عاطفی شدن، جزء محرمات است. مردها به جای یاری جویی که به زعم آنان، نمایانگر ضعف و زبونی است، بیشتر به خودکشی روی می آورند تا، به این خیال خام بر افسردگی چیره شوند.
آیا افسردگی مردان، درمان پذیرست؟
افزون بر 80% مردان و زنان افسرده خاطر را می توان به طور موفقیت آمیزی با داروهای ضد افسردگی و روان درمانی یا توأماً معالجه کرد.
تأثیر مصیبت و داغدیدگی در افسردگی
برداشت مردان از مرگ، با زنان متفاوت است. امکان دارد این موضوع به باور آنان مربوط باشد که می پندارند باید در صورت بروز مصیبت دل قوی داشته باشند و دیگر این که هیجان نمایی، نشانه ی ضعف و ناتوانی است.
مردها تمایل دارند مسئولیت کامل داغدیدگی را به عهده گیرند و غم و اندوه شان را فرو نشانند، پژوهش ها حاکی از آنند که این سرکوبی و پنهان سازی زمان غمناکی را افزون ساخته و به عوارضی مانند تشدید غضبناکی، پرخاشجویی و سوی استعمال موادمخدر می انجامد. نشانه های جسمی احتمالاً شامل افزایش میزان کلسترول، زخم ها، پرفشاری خون و پریشان احوالی است. از آن جا که بسیاری از مردان در بیان آشکار احساسات شان ناتوانند، بنابراین با پرداختن به فعالیت های بیشتر مثل اضافه کاری کردن یا به سفرهای کاری رفتن، می توانند اوقات زندگی خود را سپری کنند.
ایشان ممکن است به رفتارهای مخاطره جویانه هم چون ورزش های خطرناک دست برنند. پاره ای رفتارهای اعتیادآور چون باده نوشی یا سوی مصرف موادمخدر، در نتیجه ی اندوه نهان، شدت می یابند.
منبع: www.motaharfamily.com
جور دیگر باید دید
در این مقاله قصد داریم تا شما را با چندین نکته از زندگی مردان آشنا کنیم.
مردان از قبول بسیاری از رفتارهای خود گاهی سر باز میزنند و حتی تعبیر و تفسیر اینگونه برخوردها و بازتابها در مقابل همسرانشان، اندکی برایشان سخت و دشوار جلوهگر میشود! حال چطور میتوان مردان را مجاب ساخت تا بپذیرند آن چه را که نمیدانند و یا نمیخواهند که بدانند، و این مقولهای است که همیشه ذهن همسران این مردها را به خود معطوف داشته است. یقینا پذیرفتن برخی رفتارهای غیراصولی و غیرعلمی مردان، میتواند به آنان در جهت داشتن یک رابطه زناشویی زیباتر کمک نماید. اما یکی از پرسشهایی که میتواند در این راستا مطرح شود، این است که چرا مردها از اشتباه کردن بیزار و گریزانند؟
زنان باید کاملا دقت کنند که هنگام گفتگو درباره مشکلات و مسائل «احساس اشتباه را در مردان» به وجود نیاورند.
برای اینکه پی ببریم چرا مردان از اشتباه کردن بیزار و گریزانند باید به یک واقعیت مهم و اساسی اشاره کنیم و آن این است که وقتی مردی اشتباهی را مرتکب میشود، احساس گناه میکند، زیرا پی میبرد که نتوانسته، آن طور که باید، کارش را به خوبی و درستی به انجام برساند. اما آن چه در این بین مهم است اینکه گفتن واژه متاسفم یا ببخشید یا پوزش میخواهم، برای این مردان بسیار سخت و دشوار است! به عبارت دیگر، عنوان کردن متاسفم به معنای پذیرفتن اشتباه و پذیرفتن اشتباه به معنای شکست آنان تلقی میشود! این نگرشی است که مردان برای خود در ذهن خویش خلق کردهاند. برای حل این مشکل زنان باید کاملا دقت کنند که هنگام گفتگو درباره مشکلات و مسائل «احساس اشتباه را در مردان» به وجود نیاورند. باید به این نکته توجه کنید که مردان از اینکه مورد سرزنش و انتقاد قرار بگیرند، بیزارند. مرد به زنی نیاز دارد که اشتباهاتش را به روی او نیاورد!
چنین زنی او را یاری و کمک میکند و مرد متوجه میشود که جایگاه ویژهای در نزد همسرش دارد، زن میخواهد مرد مورد علاقهاش در انجام برخی کارها کمکش کند، اما تصور مرد بر این است که شاید من توانایی انجام چنین کاری را ندارم! بنابراین معمولا مرد اشتباهات خود را نخواهد پذیرفت، چون فکر میکند با پذیرفتن و قبول کردن اشتباه خود، همسرش دیگر او را دوست نخواهد داشت. اما واقعیت امر این است که زن، مردی را بیشتر دوست دارد که اشتباهاتش را میپذیرد و به آنها پی میبرد.
یکی دیگر از پرسشهایی که معمولا برای خانمها مطرح میشود، این است که چرا مردها از نصیحت بیزارند؟
اساسا مرد نیاز دارد احساس کند که از عهده حل گرفتاریها و مشکلاتش برمیآید. برای مرد بحث درباره مشکل فردی با دیگران به معنای تحمیل باری بر دوش آنهاست! او حتی بهترین دوستش را با طرح مشکل خود به دردسر نمیاندازد، مگر اینکه فکر کند، دوستش راه حل بهتری دارد.
عنوان کردن متاسفم برای برخی مردان به معنای پذیرفتن اشتباه و پذیرفتن اشتباه به معنای شکست آنان تلقی میشود!
توصیه مهم به خانمها
هرگز تا زمانی که مرد (شوهرتان) تقاضا نکرده، او را نصیحت نکنید. به او بگویید که به توانایی او در حل مسایل و مشکلاتش اطمینان کامل دارید! این مسأله مطابق همان نیاز مرد است که می خواهد مورد تایید قرار بگیرد.
وقتی زن تلاش میکند تا مرد را وادار به صحبت درباره احساس یا مشکلش کند، یقینا مقاومت از جانب مرد دو دلیل میتواند داشته باشد:
1- مرد چنین برخوردی را از سوی همسرش انتقاد و سرزنش برای خود تلقی میکند.
2- مرد تصور میکند که زنش او را فردی ناتوان شمرده و میخواهد راهحل بهتری به او ارایه نماید.
در واقع هدف زن، کمک به مرد برای رسیدن به احساسی بهتر میباشد. برای زن نصیحت کردن، نوعی ایجاد اعتماد و اطمینان در رابطه زناشویی است و به عنوان نشانهای از ضعف و سستی مرد تلقی نمیشود. بنابراین با توجه به آن چه گفته شد لازم است تا آن دسته از آقایان که این گونه می اندیشند تغییراتی را در نوع نگرش و تفکرات خود بوجود آورند. بدون شک همه زنان دوست دارند که رابطه خوب و خوشایندی با مردان خود خلق کنند و بتوانند از آن لذت ببرند، نه اینکه خواستار پیدایش یک رابطه نامعقول و آزاردهنده باشند. هرگز تا زمانی که مرد (شوهرتان) تقاضا نکرده، او را نصیحت نکنید. به او بگویید که به توانایی او در حل مسایل و مشکلاتش اطمینان کامل دارید!
و کلام آخر اینکه:
اگر مردان در تنهایی خویش اندکی تفکر کنند، پی خواهند برد که آن چه همسرانشان از آنان میخواهند دلیل بر این نیست که آنان دچار ایراد و یا اشکالی هستند. تداوم و ماندگاری یک رابطه زناشویی پایدار در کنار یکدیگر شکل خواهد گرفت و زن و مرد به عنوان یک زوج در سایهسار عشق، همدلی، محبت، وفاداری و صداقت به دور از هرگونه حسادت و انتقاد، خواهند توانست روزهایی سرشار از شادکامی و صمیمیت را با هم سپری سازند و خاطرات خوب با هم بودن در افکار و زندگیشان نقش ببندد و جاویدان بماند.
«زندگی یعنی: تقسیم دلتنگیهای همیشه و هنوز با هم و برای هم».
منبع: فصل نامه خانواده سبز
کار یا تفریح؟
شما بیشتر به کار میپردازید یا تفریح؟ یا آن که همیشه تعادل را در یان میان حفظ میکنید. برای آگاهی به این مسأله لطفاً به سئوالات آتی پاسخ دهید.
1- تعطیلات آخر هفته پیش را چگونه گذراندید؟
- مثل تمام هفته، فعالیت خاصی انجام ندادهام ( 1 )
- همراه خانواده و دوستان استراحت کردم ( 2 )
- استراحت کردم اما مجبور بودم بخشی از کارم را در خانه انجام دهم ( 3 )
- مثل همیشه سرکار بودم ( 4 )
2- آخرین باری که به مسافرت رفتید چه زمانی بود؟
- در شش ماه گذشته ( 3 )
- در سال گذشته و قبل تر ( 4 )
- در هفته گذشته ( 2 )
- طی 24 ساعت گذشته ( 1 )
3- بیشتر وقت خود را با چه کسانی میگذرانید؟
- دوستان ( 3 )
- پدر و مادر ( 1 )
- همسر ( 2 )
- رئیس و همکاران ( 4 )
4- کدامیک از موارد زیر بیشتر برای شما اتفاق میافتد؟
- تا نیمههای شب برای تفریح بیدار میمانید ( 1 )
- نگران فردا صبح و قرارهای کاری فردا میباشید ( 2 )
- دلتان برای اتاقتان در خانه تنگ میشود ( 3 )
- به خاطر ازدحام کاری مسایل دیگر را فراموش میکنید ( 4 )
5- وقتی که برای تعطیلات، مرخصی گرفتهاید کدام یک بیشترین احتمال وقوع را دارد؟
- جواب مکالمات کاری را نمیدهید ( 1 )
- شماره موبایل را به همکارانتان میدهید ( 2 )
- به فکر نقشههای کاریتان هستید ( 4 )
- سعی میکنید از مسایل محل کارتان خبر بگیرید ( 3 )
6- آخرین باری که خریدی انجام دادید:
- تلفنی اجناس خریداری شده برای شما ارسال شده ( 3 )
- آنقدر مشغول بودهاید که دوستانتان برای شما خرید کردهاند ( 4 )
- بعد از آن نیز برای تفریح با دوستانتان بیرون رفتید ( 1 )
- دقت کافی برای انتخاب آنچه میخواستید اختصاص دادید ( 2 )
7- چند ساعت در هفته کار میکنید؟
- 16 ساعت ( 1 )
- 17 تا 35 ساعت ( 2 )
- 36 تا 47 ساعت ( 3 )
- 48 ساعت یا بیشتر ( 4 )
8- وقتی با دوستانتان هستید درباره چه مسایلی بیشتر گفت و گو میکنید؟
- مسایل شخصی ( 2 )
- تفریح ( 1 )
- مسایل اقتصادی ( 3 )
- کار و برنامه کاری ( 4 )
جمع بندی امتیازات:
اکنون امتیازات داده شده را محاسبه و آنها را با هم جمع کنید.
ارزیابی خودتان:
اگر جمع امتیازات شما از (8 تا 11 امتیاز) باشد:
شما از آن گروه افرادی هستید که به نظرشان کار کردن بیهوده و بیفایده است. به نظر شما زندگی بیش از آن ارزش داد که لحظاتش را با کار کردن هدر دهید. مهم این است که خوش بگذرانید و لحظاتی به یاد ماندنی داشته باشید. اما یک مطلب را به یاد داشته باشید کار کردن جوهر انسان است و ما برای داشتن فرداهایی بهتر مجبور هستیم که فعالیتی هدفمند داشته باشیم که بی شک آرامش و آسایش ما حاصل این فعالیت باشد.
سعی کنید همیشه تعادلی بین کار کردن و تفریح برقرار کنید که این رمز و راز موفقیت در زندگی است.
اگر جمع امتیازات شما از (12 تا 15 امتیاز) باشد:
به نظر می رسد شما نگرش منفی نسبت به کار کردن نداشته باشید اما چندان هم برای موفقیت و پیشبرد کارتان انرژی صرف نمیکنید و نکته مهم هم در همین جا نهفته است، اگر کارتان را با انرژی بیشتری انجام دهید هم علاقه بیشتری به آن پیدا میکنید و هم پیشرفت فزایندهای در زندگی خواهید داشت.
به قول نیمایوشیج: باید از چیزی کاست تا به چیزی افزود!
شما هم برای دستیابی به موفقیت باید به امور مهم تری بپردازید!
اگر جمع امتیازات شما از (16 تا 22 امتیاز) باشد:
موقعیت و نگرش فعلی شما نسبت به کار و استراحت یک نگرش متعادل است. شما روشی آگاهانه و متعادل دربارهی کار و تفریح دارید و این مهم یکی از مسایل اساسی برای دستیابی به موفقیت در زندگی میباشد.
شما هیچ گاه نه در تفریح زیاده روی میکنید و نه در کار کردن! از این بابت به شما تبریک میگوییم و روزهای سبزی را برایتان میطلبیم.
اگر جمع امتیازات شما از (23 تا 28 امتیاز) باشد:
فعالیت کاری شما بیش از حد معمول است و برای شما کار کردن اهمیت خاصی دارد، شما انرژی زیادی برای کارتان صرف میکنید حتی در زمانی که به تفریح میپردازید کماکان ذهن شما به کار میاندیشد حتی وقتی حضور فیزیکی در محل کارتان ندارید تمام ذهن شما در محل کارتان قرار دارد.
به یاد داشته باشید: که زندگی موفق حاصل تعادل میان کار و تفریح میباشد و مطمئن باشید همانطور که فعالیت و کار کردن برای زندگی موثر و مفید میباشد زیاده روی در هر یک نیز باعث نقصان در امور و عدم دستیابی به موفقیت میگردد.- اگر جمع امتیازات شما از (29 تا 32 امتیاز) است:
همین حالا دست از کار بکشید!
البته باعث حیرت و تعجب است که شما فرصتی کردید تا همین آزمون را مطالعه کنید! شما کار نمیکنید! بلکه خود و زندگی را فدای کار کردن میکنید! شما آنقدر انرژی برای کار کردن تلف میکنید که قدرت هیچ عملی را در آینده نخواهید داشت.
به خاطر بسپارید: که اگر فعالیت کاریتان را کم نکنید باید منتظر حضور بیماری و در نهایت عمری کوتاه و بیحاصل باشید.
این همه را به یاد داشته باشید: که موفقیت میوهی درخت تعادل است!
اکنون انتخاب با خود شماست!
چگونه می توانید برای همسرتان شوهری ایده آل باشید؟
یکی از مهارتهای اجتماعی در بهتر زیستن ما که نقش اساسی در خانواده داشته و به عهده مردان می باشد، شوهر خوب بودن برای همسر می باشد. زندگی شغلی شما آقایان ارتباط مستقیمی با زندگی شخصی و خصوصیات دارد. هر چه در خانه شادتر باشید و ارتباط بهتری با همسرتان داشته باشید، انرژی بیشتری دارید تا صرف کارتان کنید. ارتباط غلط با همسرتان، نیرویی را که برای موفق شدن در کارتان لازم است از وجودتان دور می کند و شما احساس می کنید که دست به هر کاری می زنید و وارد هر شغلی که می شوید دچار شکست می گردید. عقیده بر این است که برای بهتر زیستن در کانون گرم خانواده و ارتباطات اجتماعی در بین افراد خانواده بیشترین نقش را آقایان دارند. به همین خاطر لازم است آقایان با توجه به مشغله های فراوان در محیط خارج از خانه، فشار روحی برای کار بیشتر، توصیه زیر را برای بهتر بودن و بهتر زیستن به کار برند.
شوهران دوست دارند بدانند که چگونه می توانند خانه شان را نسبت به خودشان متعهد و علاقه مند نگه دارند. با رشد آگاهی شماست که متوجه می شوید نیازها و خواسته های زنان ممکن است با شما متفاوت باشد. با یاد گرفتن و اجرای فنون زیر شما دارای همسری شاد و دوست داشتنی، حامی، علاقمند و وفادار می گردید و تغییرات معجزه آسایی را در زندگیتان پدید می آورید.
1. همسرتان را با افراد دیگر مقایسه نکنید:
هیچ زمانی همسرتان را با دیگری، به ویژه نزدیکانتان مقایسه نکنید.
با این اعمال، شما عدم امنیت را در جایی که نباید باشد، ایجاد می کنید. به طور مثال مردی که می خواهد گذشته را دوباره زنده کند، به سوی دردسر می رود. به خاطر داشته باشید همسرتان می خواهد در زندگی شما مقدم ترین فرد باشد. وقتی شما الگویی را مثال می زنید مانند مادرتان، همسرقبلی تان، دخترخاله تان، آن طور احساس کردن برای او خیلی سخت است، او باور می کند که باید دقیقا عین آن الگو عمل کند و از آن پیروی کند. هر زنی دوست دارد بابت توانایی های خودش مورد تحسین قرار گیرد. به او اجازه دهید همان زن شایسته ای باشد که هست.
2. عشق خود را نسبت به همسرتان اثبات کنید:
زنان همیشه انتظار دارند که شوهرشان عشقشان را به صورت محسوس و ملموس نشان دهند. در واقع، عشق را هر روز و از راههای کوتاه باید بر زبان آورد و نشان داد. خرید هدیه های کوچک و تقدیم آن به شکلی خوشایند می تواند جالب و زیبا باشد. مثلا شما می توانید یک بسته شکلات بزرگ بخرید و به آن یادداشتی ضمیمه کنید، بدین مضمون، «تقدیم به همسر بی نظیرم که همیشه به من خوبی و عشق می دهد». هدیه هایی که خانم ها دوست دارند شوهرشان به آن ها تقدیم کند بدین قرارند: گل، کارت پستالهای زیبا، همراه با نامهای با دست خط خودتان، عطر، جوهرات، مجسمه های زیبا، کیف، لباس، بسته های شکلات و غیره. اگر امکان پیچیدن هدیه هست، حتما آن را با کادوهای رنگی زیبا بسته بندی کنید.
منبع: کتاب مهارتهای زندگی
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.